به غیراز ابتنای مبانی حقوقی جمهوری اسلامی بر احکام اسلامی، وحدت حوزه و دانشگاه و همچنین تقویت حوزههای علمیه و لزوم روزآمدشان آنها از مباحثی بود که همواره توسط امام خمینی(ره) و همچنین رهبری مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. در دیداری هم که اخیرا رهبر معظم انقلاب با اعضای شورای مدیریت حوزه علمیه استان تهران داشتند، بر ضرورت تجهیز حوزهها به علوم و روشهای نو و کار آمد تأکید کردند. آنچه از پی میآید گزارشی است از بیانات ایشان در این جمع.
اعضای شورایعالی حوزههای علمیه استان تهران
خب، آقایانِ تهران؛ بفرمایید. طیّبالله انفاسکم انشاءالله. خیلی خوب. بسیار خوب. این نکته آخر که آقای رشاد فرمودند، همان نکته مهمی است که در ذهن بنده هم همیشه هست. بنده هم همین عقیده را دارم. حوزه باید منظم باشد، امتحان داشته باشد، کارهای مدرن و شیوههای تازه شناختهشده را مورد استفاده قرار بدهد، منتها در چارچوب قالب و شاکله حوزه علمیه؛ این چیز مهمی است. من حتی در مورد این مدارکی هم که حوزه میدهد- که رویش ملاحظه میشود که [نوشته شده] این معادل با دکتری است، این معادل به چه است- نمیفهمم معنای این کار را! چه لزومی دارد؟ خود ما در حوزه از قدیم اجازه اجتهاد داشتیم که یک مدرک مهم بالاست؛ خیلی خب، شبیه اجازه اجتهاد، میشود چیزهای دیگری را خود حوزه بهوجود بیاورد. من این را کاملاً تصدیق میکنم، تأیید میکنم و با آقایان هم بارها- در حوزه و غیرحوزه- این قضیه مطرح شده.
حوزه تهران- همینطور که جناب آقای رشاد به بهترین وجهی بیان کردند- واقعاً حوزه عریضی است. با وجود اینکه هیچ نمودی در این سالهای آخر نداشته اما در گذشته اولاً تهران مرکز فلسفه بوده- حوزه مهم فلسفه در تهران بوده- ثانیاً مرکز فقه بوده؛ ملّاهای بزرگی مثل مرحوم حاج شیخ عبدالنبی نوری، مثل مرحوم ملّاعلی کنی، مثل مرحوم میرزا محمدحسن آشتیانی- یک چنین بزرگانی- در اینجا بودند که هر کدام از اینها در حدّ مراجع بزرگ و بنام بودند؛ یعنی مثلاً اگر ملّاعلی کنی [در] نجف میماند، قطعاً کسی مثل شیخ مرتضای انصاری میشد، اینجوری است، اینها شخصیتهای برجستهاند؛ یا خود مرحوم میرزا محمدحسن آشتیانی و دیگران. مرکز فقه و مرکز فلسفه؛ معقول و منقول؛ یعنی هر دو در اینجا عمق داشته و شخصیتهای بزرگی اینجا پرورش پیدا کردهاند. خب، بعدها یواش یواش این معنا تضعیف شد. [این] یک مقداری برمیگردد به وضع عمومی تهران- شهر بزرگ و ارتباطات گوناگون و مسئله سیاسی و مسائل گوناگون اجتماعی و مانند اینها، طبعاً بیتأثیر نیست- یک مقدار هم برمیگردد به همین کوتاهیهایی که خود ما داشتهایم در این زمینه که حالا الحمدلله شماها همّت گماشتهاید و این کار را بناست پیش ببرید.
خب، آقایانی که انتخاب شدهاند انصافاً در حدّ نصابند. من واقعاً همینطور که نگاه میکنم- جناب آقای رشاد [هم] فرمودند- همه صاحب تجربه، صاحب علاقه به این کار و تواناییهای لازم [هستند]، خود آقای رشاد هم که بحمدالله و ماشاءالله [همینجورند]؛ واقعاً باید ایشان را دعا کنیم که خدای متعال این سرمایه زاینده کار و ابتکار را از ما نگیرد؛ خیلی ایشان حقّاً و انصافاً شایستگی از خود نشان دادهاند. حالا داخل پرانتز این را عرض بکنیم بد نیست. چند سال قبل از این (15-10 سال قبل) من برای یک کار مهمّ فکری و اسلامی از همین قبیل، چند نفر از بزرگان و برجستگان فکری را دعوت کردم. در آن جلسه احتیاطاً دو، سه نفر از جوانها را هم دعوت کردم که اگر لازم شد، این جوانها کمک کنند به آن بزرگان. ازجمله جوانها- آن وقت ایشان جزو جوانها بودند، محاسنشان اینجوری سفید نبود- آقای رشاد بودند. از آن جلسه تنها حرکتی که برآمد و باقی ماند آن کاری بود که ایشان کردند که الحمدلله واقعاً در حدّ نصاب است و فوق آنچه توقّع و انتظار ما داشتیم- از مجموعهای که ایشان دارند اداره میکنند- حاصل شد. حالا اینها در حاشیه بود.
در مورد کارهایی که اشاره کردید- برنامههای حوزه در حوزههای تهران، کارهای گوناگونی که فهرستش را بیان کردید- خب اینها همهاش خوب است؛ شما مذاق بنده را میدانید. من معتقدم طلبه بایستی امروزی باشد، باید مسائل را بفهمد، باید سیاسی باشد، اینها همهاش به جای خود محفوظ؛ لکن یک نکته اساسی وجود دارد که آن [نکته] نباید مغفولٌعنه قرار بگیرد و آن [نکته] این [است] که حوزه علمیه اصلاً برای تربیت نویسنده نیست. حوزه علمیه یک رسالت خاصّی دارد؛ برای تربیت ملّا است. ملّایی هم امروز در درجه اوّلْ فقاهت است. من البته معتقد به فلسفه هستم، معتقدم باید فلسفه هم دنبال بشود اما آنکه در حوزههای علمیه ما محور فعالیت است فقاهت است. جوری باید این برنامهریزی را انجام بدهید که فقاهت تأمین بشود، نه اینکه تحتالشّعاع قرار نگیرد، [اینکه] معلوم؛ باید فقاهت زنده بشود در این حوزهها؛ یعنی [طلبهها] طلبه فقیه تربیت بشوند در این حوزهها.
اگر چنانچه وقت اینها را با اینترنت و با نمیدانم کارهای اینجوری پر کردید، من فکر نمیکنم با این گرفتاریهایی که [در] تهران هست- از یک نقطه به یک نقطه دیگر میخواهند حرکت کنند، در اتوبوس یا در تاکسی، چقدر بایستی معطل بشوند- [این کار بشود]. مشکل خواهد شد کارتان اگر بخواهید این مسائل را در متن کار وارد کنید.
این مسائل واقعاً بهمعنای حاشیه باید مورد توجه باشد، باید به متن اهمیت بدهید. متن- که مورد خطر است و خطرات زیادی آن را تهدید میکند، گرایشها و انگیزههای مختلفی از اطراف به آن هجوم میآورد- عبارت از همان شاکله حوزه است؛ یعنی تربیت فقیه. کاری کنید که در تهران زمینه برای تربیت فقیه فراهم بشود. البته من عقیده ندارم که قم نروند و قم هم نزدیک است و خواهند هم رفت، لکن پایههای محکم فقهی باید در اینجا فراهم بشود. اینجا طلبه درسخوان، زحمتکش، دارای عمق فکری و فهم مسائل تربیت کنید؛ حالا میخواهید تحویل قم بدهید بدهید.
در اداره حوزههای تهران- یعنی حوزه تهران که شامل مدارس تهران است- حتماً نظر بزرگان کنونی تهران را ملحوظ بدارید. خب، خوشبختانه امروز در تهران هستند بزرگانی؛ آقای مهدوی تشریف دارند، آقای حاج آقامجتبای تهرانی تشریف دارند، آقایانی [و] علمایی بحمدالله جزو افراد فاضل و برجسته در تهران هستند؛ هم از وجودشان استفاده کنید، هم نظراتشان را ملحوظ بدارید. انشاءالله پیش خواهد رفت. آن مسائل بین شما و قم هم در جای خودش حل خواهد شد؛ الحمدلله طرفین نیتهایشان خالص و خدایی است. انشاءالله موفق باشد.